بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 392
اگر سالکی به راس هرم آگاهی که همان معرفت حقیقت هستی و توحید است، وصول یابد و مزه شیرین آن را با عقل و قلب و جان خود بچشد، چنان بیدار و عاشق و بی قرار می شود که از زندگی عادی و خواب و خوراک خود غافل می گردد.
سالک عاشق چنان لذتی از لحظات زندگی خود می برد، که قابل وصف نیست.
گاهی شما با زحمت زیاد سعی می کنید که شب وقت سحرگاهان بیدار شوید و کاری مثبت انجام دهید، اغلب هم موفق نمی شوید، ولی سالک وقتی به معرفت حقیقت توحید می رسد و عاشق می شود، دیگر نمی تواند به راحتی بخوابد.
رهروان راه خدا، به خصوص وقت سحر بیدارند و برای ایشان هنگامه سحر حکم کلاس درس و کسب فیض معرفتی معلم هستی را دارد، آنها هرگز نمی توانند از شیرینی و نصیبی که در سحرگاه دارند، بگذرند و بخوابند.
بی خود نیست که حافظ شیراز می فرماید:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند.
آب حیاتی که عارف به دنبال آن است همان آگاهی به حقیقت هستی و دین و معرفت توحیدی است که به عنایت حق تعالی از درون او می جوشد.
هنگامی که انسان به آگاهی و معرفت می رسد، تاثیر مهم اش این است که اولا، بیدار می شود و ثانیا، عاشق معرفت می شود و نوعی بی قراری عجیب برای رسیدن به حقیقت در او ظهور می کند.
این بیداری و عشق باعث می شود که با نیروی بسیار زیاد و انگیزه فراوانی به سوی خداوند و قرب به او حرکت کند.
سالک عاشق در اثر این بیداری و شیفتگی به حقیقت، تمام آلودگی ها و بدی های ناشی از شرک از وجودش تخلیه می شود و با حرکتی عاشقانه و عارفانه در مسیر خداپرستی و سلوک عرفانی به مقامات معنوی و انسانی می رسد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید